امروز اولین روز برفی امساله...
ساعت 9 صبحِ و من از پنجره ای که روبه رومه هوای هوا رو دارم.
دو ساعتی میشه که برف قشنگی داره ریز ریز می باره...
و چقدر زیبا واقعا...
دلم هوای گذشته ها رو کرد... روزهای زمستونی 6 سال پیش که برای اولین بار وبلاگ نویسی رو شروع کردم...
تو وقتایی که سرم خلوت میشد، یه چای میریختم و ریز ریز مزه میکردم و مینوشتم...
...
شاید یه هوس زودگذره...
ولی امروز هر چقدر خواستم ننویسم، نشد...
هیچ کجا ، این دنیای ساکتِ وبلاگی نمیشه...
اینستا هم با همه سکوتش انگار اصالت وبلاگ رو نداره...
دنج و آروم و (شاید!) اَمن...