از دوران مدرسه و دانشگاه، عادتم بوده یادداشت کنم وگرنه فراموشم میشده...
تقوم رومیزی ام پر از خط و دایره و علامت و نشانه است...
خانم همکار با کنجکاوی ماه ها را ورق میزند و میپرسد:
(GH-1) یعنی چی؟
با لبخند میگم: هیچی... بی معنی...
...
و فقط خودم میدانم یعنی: غربالگری اول...!
....
امروز داشتم روی تقویم حساب و کتاب میکردم...
باورش کمی سخت است که تا آخر این هفته، 5 ماه از داشتنش گذشته ...
5 ماه ؟!
بی شک ، شکستن شاخ غول نیست، همه آنهایی که مادر شده اند گذرانده اند...
ولی یاد بعضی روزها تنم را میلرزاند...
خیلی سخت بوده...
فقط باید تجربه اش کنی تا درک کنی...
و این تجربه با تحمل و رنج به دست می آید...
و در نهایت صبورت میکند...
صبور...
همینه که بهشت میاد زیر پای مادران. کو یه هزارم این دردا رو شوهران تحمل کنن. نمیتونن که
مردا که عمرا.... تحملشو ندارن... یه سرما میخورن ببین چه نه نه من غریبم بازی درمیارن...
من کم پیش میاد فراموش کنم ولی واسه احتیاط یا از روی وسواس یادداشت میکنم
آخی نی نی گولو جان ۵ ماهش شده
راست میگی این دوران سخته ولی لذتش رو وقتی بچه ات رو تو آغوشت میگیری حس میکنی
بله 5 ماه تموم شد
دلخوش به همون لذت ، میگذره...