مدت هاس حرف های روزانه ام را شب ها مرور میکنم و به خودم قول میدهم فردا بنویسمشان.
اما آن فردا هنوز از راه نرسیده!
به اندازه یک کتاب حرف ناگفته دارم. اما نمیشود نوشت...
دل و دماغش نیست ...
نمیدانم از شیرین کاری های خاصه یک سالگی دردانه ام بنویسم یا از روزمرگی های بهار و تابستانم...
از مرور مداوم خاطرات زندگی بنویسم یا از خط و خش هایی که گاهی آدم ها بر روحم میکشند...
این روزها آفتاب تابستان پوست را می سوزاند و اوضاع مملکت دل را...
برق دندان گرگ های انسان نما چشم را کور میکند و صدای خرد شدن استخوان فقرا ، گوش را کر...
مائی که جز این دو دسته نیستیم ، نشستیم و نگاه میکنیم فقط!
کاری از دستمان برنمی آید ... که ای کاش می آمد...
سلام برکه عزیزم
کم پیدایی خانوم
خیلی وقتها سر میزنم به وبلاگت و میبینم هیییییچ خبری ازت نیست
حتما سرت گرم پسرکه
خوش باشید
مایل بودی به منم رمز بده
سلام عزیزم . آره وقت نمیکنم واقعا...
ممنون و همینطور هم شما.
میفرستم برات
سلام سلام
هرسری کامنت قشنگ و طولانیت رو خوندم و اومدم اینجا صحبت کنیم ولی کار پیش اومد. ببخشید دیر شد
خوبی؟ قندعسل خوبه؟
دوهفته دیگه تولده پسرمه و من کم کم دارم کاراشو انجام میدم
چقد زود این یکسال گذشت. خداروشکر با وجود وروجکامون چقد شیرین گذشت
بیا بنویس دیگه زهره جان. نه اینجا مینویسی نه تو کانال. من چیکار کنم ازت خبر ندارم!
سلام عزیزم.
امروز نیت میکنم یه لیوان آب بخورم ، کار پیش میاد تا فرداش یادم میفته بخورم 
شما چطورین. گل پسر یک ساله چطوره ؟
انشاله به خوبیو خوشی جشن تولدشو بگیری و بهتون خوش بگذره
واقعا زود گذشت...
میدونم بابا... خودمم یه مامان کارمندم
خوبیم ممنون. فقط هر دو هفته یه بار هر دومون سرما میخوریم!
چشم حتما سعی میکنم بیشتر بنویسم.
سلام عزیزم. چه خوب که باز اومدی و نوشتی کلی خوشحال شدم.
انشاله همیشه اتفاقای خوب بیافته و غم و ناراحتی از خانواده سه نفره تون دور باشه
سلام مرضیه گلی. ممنون مهربون.
برای شما هم همینطور. جوجه های نازت رو ببوس.
مشتاقم تا هر وقت تونستی بزودی بیای و بنویسی از شیرین کاری های دلبرک
سلام زهره جان خوبی؟
هی میام اینجا سر میزنم میبینم خبری نیس
اصلا فک نکن صفحه رو باز کن و بنویس خود به خود مغزت خالی میشه و احساس خوش نوشتن و سبکی بهت دست میده
سلاااااام مهربون
چقدر دلم برات تنگ میشه 
ممنون از محبتت ...
نمیشه... نمیتونم...
اونقدر ننوشتم که دیگه دستم به نوشتن نمیره